روزی پس از روز دیگر عشق خاکستری می شود
همچون پوست مردی در حال مرگ
شبی پس از شب دیگر وانمود می کنیم همه چیز عادی است
اما من پیر تر شده ام
و تو سرد تر شده ای
و دیگر هیچ چیز خوشی چندانی ندارد
من می توانم حس کنم که یکی از نوبت هایم می رسد
سرد شده ام مثل لبه ی تیغ
خشک مثل طبل تشییع جنازه....
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
زندگی نامه معین
معین در سال ۱۳۳۰ در شهرستان نجف آباد واقع در استان اصفهان در خانواده ای
کاملا مذهبی و از نظر مالی در سطح متوسط و پر جمعیت به دنیا آمد. او در دوران
نوجوانی و جوانی قرآن را با صوت و اشعار و غزلیات شعرای بزرگ را با لحنی زیبا
میخواند. وی در سن ۱۸ سالگی با یادگیری ساز تار با نتها و گوشه های موسیقی و
آوازی آشنا شد. او در همان دوران با دوستان خود در مجالس شادمانی برنامه های
بسیاری در شهر خود و دیگر شهرهای استان اصفهان اجرا میکرد.